فراموشی

ساخت وبلاگ
الان در کنار دوزخ نشستم و دارم فکر میکنم :به آخرین نگاهت به آخرین سلامت به آخرین خداحافظی به آخرین آغوش به آخرین بادی که شاهد وزیدنش در موهات بودم به آخرین آخرینی که غرقش بودم و نفهمیدم.
میدونی رفتنت دسته کمی از رفتن عباس نداشت یه حو همه چیز تمام شد .ولی برای دردل های رفقاتی سنگ قبر عباس هست ولی برای عاشقانه های با تو آخرین لحظه نگاهت هم‌یادم‌نیست.

شاید که نشاید...
ما را در سایت شاید که نشاید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2bayadnabayad9 بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 2 مهر 1398 ساعت: 18:32